نویسنده و کارگردان: امیر حسین ثقفی
بازیگران: صابر ابر، مریلا زارعی، ساعد سهیلی، جواد عزتی و حبیب رضایی و...
امتیاز از پردیس سینمایی 2 از 7
ژانر: درام
خلاصه داستان: داستان سرنوشت انسان هایی که برای رسیدن به حقشان به اجبار محکوم به عدل هستند را روایت می کند.
"همه چیز برای فروش" ساخته جدید امیرحسین ثقفی است. کارگردان فیلم "مرگ گسب و کار من است" بار دیگر سراغ فیلمی رفته که فضایی سیاه دارد و یک نا امیدی به تمام معنا است. هیچ شانی برای انسانیت وجود ندارد. همه کاراکتر ها بدون هیچ گونه منطقی فقط به زد و خورد با یک دیگر می اندیشند. نمی توانند مشکلاتشان را با صحبت کردن باز کنند. "ناطق بودن" در تعریف انسان را کنار گذاشته اند و فقط حیواناتی هستند که لباس انسان به تن دارند. دندان را نخستین راه حل باز کردن گره ها می دانند و تا به یک دیگر می رسند بدون مقدمه شروع به زدن هم دیگر می کنند. فضا سیاه است و "امید" حتی روزنه ای رو به خود ندارد. قطعا این فیلم پاسخ مثبتی به در خواست دکتر روحانی، مربوط به ترویج امید در کشور به وسیله هنر نیست.
فیلمنامه ضعف های عمیقی دارد. شخصیت پردازی عملا برای این فیلم انجام نشده است. ما یک شخصیت نصفه و نیمه داریم و چند تا تیپ. صابر ابر که بازی خوبی هم در این فیلم دارد به شخصیت نزدیک شده اما بقیه فقط تیپ هستند. دیالوگ نویسی ها خوب نیستند. همه کاراکترها مثل هم صحبت می کنند. قاتل، نصیحت های استادانه می کند. اگر قتل ابتدای فیلم را نبینیم، اصلا متوجه نمی شویم که این فرد قاتل است. یک لات بی سر و پا که شرخری را مایه ننگ می داند و می تواند مثل یک استاد دانشگاه نطق کند! شخصیت اصلی فیلم با فشارهای مصنوعی، از یک کارگر ساده تبدیل به یک شرخر خبره می شود و تعداد کثیری از کاراکترها معلوم نیست از کجا آمده اند و هدف از وجودشان چیست. به عنوان مثال در یکی از سکانس ها با زنی روسپی رو به رو می شویم که هیچ کارکردی نه در شخصیت پردازی و نه در پیشرفت داستان دارد. فقط می تواند فیلم را سیاه تر جلوه دهد و آن را به یک نوار آمریکایی شبیه تر کند.امیرحسین ثقفی باید توجه می داشت که در نوآر های آمریکایی از زنان اغواگر برای پیچیده تر کردن داستان استفاده می کنند. فیلمساز خیلی سعی کرده که فیلمش ادای نوارهای آمریکایی را در آورد. با میزانسن، لوکیشن ها و حتی دکوپاژش. زمان فیلم به نسبت موضوعش طولانی است و دکوپاژ منحصر به فرد آن به خستگی مخاطب دامن می زند. سال گذشته "فقط خدا می بخشد" نیکلاس ویندینگ رفن در جشنواره بین المللی فیلم کن اکران شد و به شدت مورد نقد منتقدان قرار گرفت. کارگردان "درایو" در فیلم جدیدش فضاهایی شبیه به ساخته امیرحسین ثقفی را تجربه کرده و نوع روایت و دکوپاژ این دو فیلم به شدت به هم شبیه است. با این تفاوت که فیلم ضعیف "فقط خدا می بخشد" در قیاس با این فیلم شبیه یک شاهکار کلاسیک می ماند. ثقفی با سوء استفاده از اطلاعاتی که مردم از ماجرای سرباز احمدی داشتند سعی در فضا سازی کرده و در حقیقت نتوانسته از پس فضا سازی ها بر آید. نارنجکی در استادیوم به صورت سربازی به نام احمدی اصابت می کند و وضعیت سلامتی بینایی او را به شدت تحت تاثیر خودش قرار می دهد. این ماجرا ما را به یاد بازی تلخ سپاهان در برابر پرسپولیس می اندازد که چنین بلایی بر سر سربازی آمد و او را نابینا کرد. سرباز احمدی فیلم، برادر شخصیت اصلی (صابر ابر) است. اگر این سرباز( با بازی ساعد سهیلی) به نحو دیگری مجروح می شد، تغییری در داستان به وجود نمی آمد اما کسی هم نمی فهمید که ماجرا در چه زمانی و در کجا وقوع پیدا می کند. لوکیشن ها و فضاها هیچ شباهتی به ایران ندارند و قطعا خود فیلمساز هم این را می دانسته که جامعه فیلمش هیچ شباهتی به جامعه امروز ما پیدا نکرده( که اگر پیدا کرده بود دیگر از سرباز احمدی خبری نبود) و وقتی حتی وانتی که در فیلم نشان داده می شود شورلت است، مخاطب از کجا بفهمد که فیلم در کجا رخ می دهد؟ ماجرای سرباز احمدی در واقع معیاری است که به وسیله آن کارگردان به ما می گوید که فیلم من در ایران سال 1387 رخ می دهد. در فیلمنامه به هیچ عنوان حق نداریم از اطلاعات فرامتنی برای فضا سازی استفاده کنیم. همه چیز باید در خود فیلم به نمایش در آید.
"همه چیز برای فروش" یک فیلم ایرانی نبود. محتوای آن شبیه فیلم های روسی بود. چیزی که در فیلم نخست ثقفی، "مرگ کسب و کار من است" هم دیده می شد. کارگری که از ظلم خسته شده و علیه اجتماعش به پا می خیزد. میزانسن و لوکیشن ها شبیه فیلم های آمریکایی بود و در مجموع چیز خاصی نداشت( بازی صابر ابر البته در مجموع خیلی خوب بود اما برای کسب سیمرغ یک فاصله کهکشانی با پرویز پرستویی دارد. مگر این که اتفاقاتی فرا فیلمی(!) رخ دهد). عده ای معتقدند که سینمای ثقفی، سینمای "اعتراض" است اما اعتراض بدون داشتن یک راه حل موجه، باعث می شود که بعد از دیدن فیلم فقط یک سوال را از خود بپرسید:" که چی؟"